سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام ناب

متن کامل پیام رهبر عزیز انقلاب اسلامی به کنگره‏ی عظیم حج

رهبر انقلاب در پیام مهمی که به مناسبت کنگره عظیم حج صادر کردند، دوران کنونی را برای امت اسلامی، سال‌هایی سرنوشت‌ساز خواندند و ضمن تشریح روش‌ها و طر‌ح‌های خطرناک آمریکا و صهیونیسم برای «خاورمیانه، شمال آفریقا و همه دنیای اسلام» به افشای دو سناریو محتمل آمریکا برای منحرف کردن انتخابات عراق و نیز راههای مقابله مردم، جوانان و نخبگان عراقی با این توطئه‌ها پرداختند.

متن کامل این پیام به شرح زیر است:


بسم اللَّه الرحمن الرحیم
«یاقَوْمَنا اَجیبُوا داعِىَ‏اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ، یَغْفِرْلَکُمْ مِنْ‏ذُنُوبِکُمْ وَ یُجِرْ کُمْ مِنْ عَذابٍ اَلیمٍ».
بار دیگر اجابت‌کنندگان دعوت الهى ـ لبیک گویان و هَرْوَلِه کنان ـ خود را به خانه دوست رسانده‏اند. موسم حج فرا رسیده وعرصه شوق و نیاز، به روى دلدادگان صفا و معنویت، گشوده شده است. اینک خانه خدا و قبله دلها پیش روى شما است، عرفات و مَشْعَر آراسته براى جوشش سرچشمه ذکر و معرفت است، مِنى و صَفا آموزنده سعى و تلاش در قُرب به خدا و رَمْىِ شیطان است، اینک فرصت خودسازى و بهره‏گیرى از این آبشار زُلال توحید و وحدت فرا رسیده است. لبیکى را که در آغاز اِحرام بر زبان رانده‏اید، در دل خویش راسخ کنید و دعوت خدا را که با سفر به حریم دوست اجابت کرده‏اید، با تأمُّل در معنا و هدف حج، از سود و ذخیره‏ى هرچه افزونتر، برخوردار سازید.
فریضه حج، آنگاه که با معرفت و هوشیارانه به جاى آورده شود، به مسلمان حج‌گزار و به امت بزرگ اسلامى فیض مى‏بخشد، حاجى را به صفا و پاکى و معنویت سوق می‌دهد، و امت را به اِتّحاد و عِزّت و اِقتدار نزدیک می‌کند.
گام اول براى حاجیان، خودسازى است. اِحرام و طواف و نماز، مَشْعَر و عرفات و مِنى، قربانى و رَمْى و حَلْقْ، همه و همه، مظاهر خشوع و فروتنى انسان در برابر خداوند و جایگاه ذکر و تَضَرُّع و تقُّرب به او است. این مناسک پرمعنى را نباید از سر غفلت گذرانید. مسافر دیار حج، در همه این مراسم باید خود را در محضر حق متعال بداند، خود را در انبوه متراکم جمع، با محبوب تنها ببیند، با او راز و نیاز کند، از او بخواهد و به او دل ببندد، شیطان و هوا را از دل خویش براند، و زنگار حِرص و حَسَد و جُبْنُ و شهوت را از خویش بِزُداید. خدا را بر هدایت و نعمتش سپاس گوید، دل را بر مجاهدت در راه خدا، رام کند، مهربانى به مؤمنان و بیزارى از معاندان و حق ستیزان را در دل بپروراند، عزم خویش را بر اِصلاح خود و اِصلاح دنیاى پیرامون خود استوار سازد، و با خداى خود بر آبادى دنیا و آخرت، پیمان بندد.
حج درعین حال، یک حرکت دستجمعى است. دعوت الهى به حج براى آن است که مؤمنان خود را در کنار یکدیگر ببینند و نُمادى از وحدت پیکره مسلمین را به چشم خود بنگرند. حج براى تقرب دستجمعى به خدا و بَرائت دستجمعى از شیاطین اِنْس و جِن است. تمرین اتحاد و پیوستگىِ امت اسلامى است. و امت اسلامى هرگز مانند امروز به این برادرى بایکدیگر و برائت عَلَنى از مُشْرِکین و مستکبرین، نیاز نداشته است.
امروز جهان اسلام در محاصره‏ علمى و اقتصادى و تبلیغاتى و اینک نظامى است. اِشغال قدس و فلسطین به اِشغال عراق و افغانستان انجامید، و اختاپوس صهیونیزم و استکبار وقیح و نفرت‏انگیز آمریکا، اکنون براى همه خاورمیانه و شمال آفریقا و همه دنیاى اسلام، توطئه و نقشه در سر می‌پرورانند و نهضت بیدارى را که امروز جان تازه‏اى در پیکر امت اسلامى دمیده است، هدفِ کینه و انتقامِ خویش ساخته‏اند.
اکنون آمریکا و غرب مُسْتَکْبِرْ به این جمع‌بندى رسیده‏اند که کانون بیدارى و ایستادگى در برابر نقشه حاکمیت آنان بر همه جهان، کشورها و ملتهاى مسلمان و بویژه در منطقه خاور میانه است، و اگر با ابزار اقتصادى و سیاسى و تبلیغاتى و سرانجام، نظامى نتوانند در چند سال آینده، نهضت بیدارى اسلامى را مهار و سرکوب کنند، همه محاسبات آنان براى حاکمیت مطلق بر جهان و سِیْطَرِه بر مهمترین منابع نفت و گاز که تنها وسیله مُحَرِّکه ماشین صنعتى و برترى مادّى آنان بر همه بشریت است، به هم خواهد ریخت، و کلان سرمایه داران غربى و صهیونیست که بازیگر پشت صحنه همه دولت‌هاى مستکبرند، از اوج اقتدار تحمیلى خود ساقط خواهند شد.
استکبار، همه ظرفیت توانایی‌هاى خود را به میدان آورده است. در یکجا با فشار سیاسى، در یکجا با تهدیداقتصادى، در جائى با ترفند تبلیغاتى و در جائى دیگر ـ مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین وقدس با بمب و موشک و تانک و چکمه پوشان نظامى، به عرصه نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهمترین ابزار این دَدْمَنِشان آدمیخوار، پرده نفاق و فریبى است که بر چهره‏ خود کشیده‏اند. جوخه‏هاى تروریستى را تجهیز و به قصد جان بیگناهان روانه میکنند، و دم از مبارزه با تروریسم میزنند. از دولت تروریست و جلادى که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانى میکنند و مدافعان جان به لب رسیده فلسطینى را تروریست می‌نامند.
سلاحهاى کشتار جمعى اتمى و شیمیائى و میکربى را تولید و توزیع و مصرف می‌کنند و فجایعى مانند هیروشیما و حلبچه و خطوط دفاعى ایرانیان در جنگ تحمیلى پدید می‌آورند و در عین حال شعار کنترل سلاح کشتار جمعى سر میدهند. آنان خود در پشت سرِ مافیاى کثیف مواد مخدرند و دم از مبارزه با مواد مخدر می‌زنند. آنان نمایش عِلْم‏گرائى و جهانى سازىِ عِلْم می‌دهند و آنگاه با پیشرفت دانش و فناورى درجهان اسلام مقابله می‌کنند و سر بر آوردن فناورى هسته‏اى صلح‏آمیز در کشورهاى اسلامى را، گناهى بزرگ میشمارند. از آزادى و حقوق اقلیتها سخن میگویند، وحق آموزش و تحصیل را از دختران مسلمان، بجرم پایبندى به حجاب اسلامى سلب میکنند. درباره‏ى آزادى بیان و عقیده داد سخن مى‏دهند، و ابراز عقیده درباره صهیونیزم را جرُم میشمرند و بسیارى از آثار فکرى و قلمى برجسته‏ اسلامى را و حتى اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى آمریکا در تهران را، در آمریکا اجازه نشر نمی‌دهند. درباب حقوق بشر پرگوئى میکنند، اما دهها اردوگاهِ شکنجه چون گُوانْتانامُو و اَبُوغُرَیْبْ بپا می‌کنند، یا در مقابل چنین فجایع کم نظیرى سکوت رضایت‏آمیز در پیش مى‏گیرند. آنها از احترام به همه مذاهب سخن مى‏گویند، اما از مُرتَّدِ مَهْدُورُالدَّمى چون سلمان رشدى حمایت مى‏کنند و در رادیوى دولتى انگلیس، سخن کُفرآمیز بر ضِدّ مقدسات اسلامى مى‏پراکنَنَد.
امروز بر اثر گستاخى و بى‌پروایى حماقت‏آمیز زمامداران آمریکا و انگلیس، نقاب خدعه و نفاق آنان شکاف برداشته و نفرت از این مستکبران، به دست خودشان دل ملتها و جوانان مسلمان را انباشته است. امروز در هر کشوراسلامى، انتخابات آزاد صورت گیرد، ملتهابر ضد خواسته‏ آمریکا و انگلیس ‏رأى ‏خواهند داد.
اکنون انتخابات عراق پیش روى ما است. هدف ملت عراق و رهبران راستین آنان از انتخابات، نقطه مقابل هدف اشغالگران از آن است. ملت و رهبران عراق، انتخابات را براى تشکیل حکومتى مردمى و بر خاسته از اراده مردم و براى عراقى مستقل و یکپارچه و آزاد میخواهند. انتخابات از نظرآنان باید پایان اِشغال نظامى و سلطه سیاسى آمریکا و انگلیس باشد. باید به حضورِ فتنه‏انگیز صهیونیستها که در زیر سایه سلاح آمریکایی‌ها، خود را به کناره فرات رسانده و خواب آشفته «از نیل تا فرات» را تعبیرى ناقص کرده‏اند، خاتمه دهد. باید کُدُورتهاى فِرقه‏اى و قومى را که غالباً برانگیخته‏ى خِباثَت دشمنان مشترک است، به اُخُوَّت و اِتحاد تبدیل کند.
اما انتخابات در خیال خام اشغالگران، هدف دیگرى دارد. آنان می‌خواهند زیر نام انتخابِ مردمى، مزدوران خود را که غالباً بخاطر سوابق وابستگىِ شان به حزب بعث، ذلیل و رامِ دست اشغالگران اند، بر مردم حاکم کنند. میخواهند هزینه حضور نظامى را از دوش خود بردارند و به دست مزدوران خود هرچه را هم هزینه کرده‏اند، از جیب و نفت عراق جبران کنند. می‌خواهند استعمار را در شکل کاملاً جدید آن در عراق مُسْتَقَر سازند. دراین استعمار فَرانُوین، مزدوران بیگانه مانند گذشته به طور مستقیم از سوى استعمارگران به کار گماشته نمى‏شوند، بلکه در انتخاباتى که رأى مردم با تقلب و خدعه‏هاى رائج نادیده گرفته شده، کسانى بنام مُنْتَخَب مردم بر سرکار می‌آیند. نام و ظاهر کار دموکراسى وباطنِ آن، حاکمیت مطلق بیگانه بر ملت مظلوم است.
اکنون دو خطر بزرگ، انتخابات عراق را تهدید مى‏کند: نخست، تقلب و جابجا کردنِ آراء مردم که بخصوص آمریکایی‌ها در آن مهارت دارند. اگر زُبْدِگان عراقى و جوانان سیاسى و تحصیل کرده، با همت وتلاش شبانه روزى، بتوانند از وقوع این تقلب مانع شوند و حکومت مردمى و مُنْتَخَب خود را بر سرکار بیاورند، آنگاه خطر دوم، مطرح می‌شود که کودتاى نظامى و مسلَّط کردن یک دیکتاتور دیگر بر سرنوشت عراق است.
این خطر نیز با هوشمندى و موقع‏شناسى و شجاعت مردم غیور و مؤمن عراق و رهبران حقیقى و بزرگوارِ آنان، قابل دفع است. آنان دراین لحظه حساس تاریخى که سرنوشت ده‌ها سال آینده آنان را رقم می‌زند، باید از ایمان و شجاعت وهمبستگى ملىِ خود، بیشترین استفاده را ببرند، انتخاباتى فراگیر و سالم و پرشور برگزار نمایند و از نتائجِ آن، با همه‏ى توان پاسدارى کنند. اختلافِ شیعه و سنى یا عرب و کرد و تُرکَمان و یا دیگر دسته‌بندی‌هاى تفرقه‏انگیز، تنها بوسیله دشمنان دامن زده می‌شود. همچنانکه ناامنى که همواره مقدمه بروز دیکتاتورى است، از سوى سرویسهاى اطلاعاتىِ دشمن، طرّاحى و تشویق میشود. کسانى که با ترورهاى جِنایَتْبار، جان شهروندانِ عراقى و شخصیت‏هاى علمى وسیاسى را هدف می‌گیرند، هرگز در شُمار مجاهدانى که در راه استقلالِ عزّت اسلامى با اشغالگرانِ ستمگر مبارزه می‌کنند، قرار نمی‌گیرند.
برادران و خواهران حج‌گزار! ملت‌ها و دولت‌هاى مسلمان!
امروز دنیاى اسلام بیش از همیشه، به اتحاد و یکدلى و تَمَسُّک به قرآن نیازمنداست. از سویى، ظرفیت‌هاى جهان اسلام براى توسعه و عزت و اقتدار، امروز بیش از گذشته آشکارشده و بازیابىِ مَجد و عَظِمت امت اسلامى، امروز در سراسرِ جهانِ اسلام، انگیزه و خواست جوانان و فرزانگان شده است. شعارهاى منافقانه مستکبران، رنگ‏باخته‏ و نیّات پلید آنان ‏براى امت ‏اسلامى، به تدریج، آشکار شده است.
و از سوى دیگر، جهانخواران که سوداى حاکمیت بر سراسر جهان را در سر مى‏پرورانند، از بیدارى و وحدت امت اسلامى بیمناکند و آن را سدّى در برابر سیلِ ویرانگرِ نقشه‏هاى خود میشمرند و در تلاش براى پیشدستى و پیشگیرى از آنند.
امروز، روز اُخوت عملى در همه عرصه‏ها و در برابر همه‏ فتنه‏هاست. روز فراهم ساختنِ زمینه براى حکومت مهدى، عجل‏الله فرجه الشریف است. روز اِجابت دعوت الهى درهمه زمینه‏هاست. روزى است ‏که باید آیه‏ «اِنَّمَا المُؤْمِنُونَ اِخْوَة» و آیه «لاتَقُولُوا لِمَنْ اَلْقى اِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤمِناً» و آیه «اَشِدَّاءُ عَلَى الکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» را بار دیگر بر دلهاى خود تلاوت کنیم، باید چه در هنگام بمباران نجف و فَلُّوجه و مُوصِل، چه هنگام زلزله‏ى دریائى در اقیانوس هند که دهها هزار خانواده را داغدار کرد، چه در هنگام اِشغال عراق و افغانستان، و چه در حوادث خونبارِ هر روزه‏ فلسطین، تکلیفِ الهى را بر دوش خویش، احساس کنیم. ما مسلمانان را دعوت به اتحاد میکنیم، این اتحاد، نه علیه مسیحیان یا سایر ادیان وملتها، بلکه براى مقابله با متجاوزان و اشغالگران و جنگ افروزان، براى اجراى اخلاق و معنویت و احیاء عقلانیت و عدالت اسلامى و پیشرفت علمى و اقتصادى و بازیابىِ عزَّت اسلامى است. به یاد جهانیان میآوریم که وقتى قدس در دوران خلفای راشدین در دست مسلمانان بود، مسیحیان و یهودیان درآرامش و امنیتِ کامل بودند، اما اینک که قدس و مراکزى دیگر زیر سلطه‏ صهیونیست‌ها یا صلیبى‏هاىِ صهیونیست است، چگونه خون مسلمانان را مباح میشمرند؟!
حج گزارانِ عزیز را به خُشوع و ذِکر و اِنابِه وتلاوت قرآن باتدبّر و حضور درنمازهاى جماعت و مهربانى با حاجیانِ کشورهاى دیگر و پرهیز از وقت گذرانی‌هاىِ بیهوده، فرا می‌‌خوانم و از خداوند متعال موفقیت و عافیت و قبولى عبادات شما را مسئلت میکنم و همه را به دعا براى بقیةالله ارواحنا فداه و فرا رسیدن حکومت عدل جهانىِ آن ذخیره الهى دعوت می‌کنم.
وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وِ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُه
على‏الحسینى‏الخامنه‏اى
هفتم ذى‏الحجه 1425 برابر با 29 دی‌ماه 1383


آشنایی با حزب الله لبنان


 

hezbollah


 

کشور لبنان که مورد تهاجمات ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود، و از انسجام خاص در مقابله با آن بر خورد دار نبود، از طرفی
گروه های متعددی داعیه مبارزه را داشتند، که خالص ترین گروه آنها گروهی موسوم به حزب الله است، حال به صورت اجمال به معرفی این گروه و نحوه
شکل گیری آن می پردازیم.

 

برنامه ریزی برای انضمام جنوب لبنان به اسرائیل


به مجرد آنکه ارتش اسرائیل در سال 1982 به لبنان هجوم برد و سیطره خود را برجنوب لبنان تثبیت کرد، اقدام به وضع قوانین و سیاست هایی جهت
عادی سازی اوضاع و توسعه روابط اقتصادی مستقیم از جنوب لبنان با اسرائیل نمود. کمتر از یک ماه پس از آغاز تجاوز نظامی اسرائیل، مدیر کل وزارت
صنایع و تجارت این کشور، جمعی از تجار لبنانی را به اسرائیل دعوت نمود. نتیجه این سفر«امضای اولین قرارداد تجاری میان دو طرف به ارزش 30 هزار
دلار بود.»

چندی بعد اسرائیل اعلام نمود که خدمات پستی برای اهالی جنوب لبنان را تامین می نماید و شرکت هواپیمایی اسرائیل «العال» دفتری در شهر صیدا
افتتاح کرد تا لبنانیها بتوانند از طریق فرودگاه های اسرائیل به نقاط دیگر جهان پرواز کنند. پرچم اسرائیل بر سر در استانداری صیدا برافراشته شد و یک
بازار میوه در نزدیکی مرز افتتاح گردید تا تجار صیدا، صور و نبطیه، میوه های اسرائیلی را به بازار جنوب لبنان عرضه کنند.

در خصوص روابط مالی، اسرائیل به عنوان «بانک مرکزی» برای بانک های جنوبی لبنان نقش ایفا می کرد. وزیر دارایی اسرائیل از شعبه بانک «لبنان» در
صیدا باز دید کرد. بعد از آن، بانک های اسرائیلی، شعبه هایی را در جنوب لبنان برای تامین اعتبار قراردادهای تجاری افتتاح کردند. جالب اینجا بود که
اسرائیلی ها، تعطیلی روز شنبه را برای بانک های جنوب لبنان اجباری اعلام کردند. به تدریج، اقتصاد جنوب لبنان ورشکسته شد زیرا محصولات این
منطقه نمی توانست به بازار بیروت و یا بقیه نقاط لبنان برسد. تاکتیک اسرائیل ضربه زدن جدی به اقتصاد توده مردم بود.

حاکم نظامی اسرائیلی در هر منطقه لبنان به عنوان مرجعی قضایی برای حل و فصل دعاوی نیز نقش ایفا می نمود. سربازان اسرائیلی نیز نقش پلیس
راهنمایی را بر عهده داشتند. بدین ترتیب، اسرائیل به دنبال برقراری وضعیتی در جنوب لبنان مشابه وضعیت سایر مناطقی بودکه قبلاً به اشغال خود در
آورده بود ( مناطقی از قبیل کرانه باختری رود اردن، نوار غزه و جولان) تا به تدریج آن را به خاک خود ضمیمه نموده و شهرک های یهودی نشین در آن
تاسیس کرده و ساکنین اصلی آن را آواره سازد.
 

zionist


در مقابل این سیاست های اسرائیل، اشکال گوناگونی از مخالفت های مردمی و مبارزه منفی در مناطق اشغال شده جنوب شکل گرفته که عمده ترین
آنها به شرح زیر بود.

1- رد هر گونه همکاری، استقبال و دیدار با اشغالگران (به خصوص از طرف رهبران سیاسی، اداری، محلی و سنتی جنوب لبنان)؛
2- رد هر گونه مشارکت در ایجاد پاسداری ملی یا کمیته های محلی؛
3- رد هر گونه همکاری اقتصادی و تجاری – تحریم کالاهای اسرائیلی؛
4- رد هر گونه همکاری فرهنگی و آموزش زبان عبری؛
5- ایجاد انواع گوناگون از شورش های شهری ضد نیروهای اشغالگر؛
6- سازماندهی تظاهرات و تجمعات بزرگ علیه اشغالگران و نیروهای مزدور آن؛
7- در گیری مستقیم در نبردهای غیر برابر با نیروهای اشغالگر؛
8- تحرکات و اعتراضات مردمی وسیع به خصوص از طرف خانواده های زندانیان در بند اشغالگران و مزدوران آن
 

hizbollah


در این خصوص، اولین قیام مردمی علیه اشغالگران و مزدوران آنها، در شهرک جبشیت و به رهبری شیخ راغب حرب اتفاق افتاد و نتیجه آن فراگیر شدن
قیام مردمی در جنوب لبنان از طریق مساجد و حسینیه ها بود. در نتیجه، نیروهای اشغالگر از خیابان های شهرک ها و روستاها خارج شده و دفتر
مزدوران در روستاهای جنوب تعطیل گردید که اولین دفتر در روستای جبشیت تعطیل شد.

 

شکل گیری مقاومت اسلامی


پس از راه اندازی دوره های آموزش نظامی در بقاع توسط سپاه پاسداران به تدریج هسته های مقاومت تشکیل شده و ابتدا به بیروت که در محاصره بود،
اعزام شدند. بدین ترتیب، تشکیلاتی برای هدایت عملیات در بیروت تاسیس شد که با رهبران مقاومت در بقاع ارتباط مخفیانه داشت. هسته های
خودجوش مقاومت که در جنوب لبنان و حومه جنوب بیروت شکل گرفته بود عمدتاً از افراد مذهبی که تجربه فعالیت نظامی در جنبش امل و یا در گروه های
فلسطینی داشتند، بر خوردار بود. هسته های اعزامی از بقاع به این هسته های خودجوش وصل گردیدند.

شروع حرکت نظامی حزب الله همزمان بود با فرصتی که اسرائیل به یاسرعرفات و رزمندگان فلسطینی برای خروج از لبنان در اوت 1982 داده بود. حزب الله
از عملیات محدود در داخل روستاهای جنوب آغاز کرد و سپس به عملیات گسترده پرداخت. مهمترین عملیات نظامی حزب الله در این مقطع، نابود کردن
مقر فرماندار نظامی ارتش اسرائیل در شهر صور لبنان بود. جوانی از جنوب لبنان به نام احمد قصیر در تاریخ 11 نوامبر 1982 (20/8/1361) طی یک
عملیات شهادت طلبانه، با اتومبیلی که در آن صدها کیلوگرم مواد منفجره کار گذاشته شد بود، مقر فوق را به خاک یکسان ساخت و طی این عملیات،
76 افسر و سرباز اسرائیلی را به هلاکت رساند.

 

moqavama


با شکل گیری گروه های مقاومت در مناطق اشغالی، افراد مستقر در این مناطق در کمال مخفی کاری و داشتن کارهای پوششی در فرصت های
مناسب به مواضع و کاروانهای نظامی اسرائیل حمله کرده و ضربات سنگینی وارد می نمودند. این افراد در قالب معلم، کاسب، صنعتگر و ... در منطقه
حضور داشتند و حتی بعضی از آنان در عضویت رسمی جنبش امل باقی ماندند و از این پوشش برای انجام عملیات نظامی استفاده می کردند. در حالی
که جنبش امل، خط مشی مبارزاتی خود را علیه اسرائیل در آن مقطع زمانی فقط مبارزه منفی اتخاذ کرده بود.
با توجه به گستردگی منطقه جنوب لبنان برای ایجاد هماهنگی میان نیروهای رزمنده در جنوب لبنان، این منطقه به هفت ناحیه تقسیم گردید. هر ناحیه
از یک مسئول نظامی، جانشین وی در مسئولیت امور امنیتی به همراه 80 نفر رزمنده تشکیل می شد. این هشتاد نفر در مجموعه های جدا از هم
سازماندهی شده بودند به گونه ای که هیچگونه اطلاعی و شناختی از یکدیگر نداشتند تا بدین وسیله در صورت لورفتن یک گروه، از ضربه خوردن گروه
های دیگر جلوگیری شود. این افراد هیچ نوع حقوقی بابت عملیات خود دریافت نمی کردند بلکه زندگی خود را از طریق شغل عادی که داشند، تامین می
کردند. مسئولین نظامی نواحی هفت گانه زیر نظر یک نفر تحت عنوان مسئول نظامی جنوب قرار داشتند که حلقه وصل آنان به رهبران مستقر در بیروت
بود.
با توجه به اینکه مبارزه در منطقه اشغالی فقط منحصر به مسائل نظامی نبود بلکه به صحنه کشاندن مردم و فعالیت های مردمی علیه اشغالگران (مانند
اعتصابات، تحصن ها، راهپیمایی ها و ...) را نیز در بر می گرفت، حزب الله شورایی برای جنوب لبنان تشکیل داد که این بخش از کار را بر عهده گیرد و با
روحانیون منطقه هماهنگی کند. مسئول نظامی جنوب در ارتباط با شورای جنوب عمل می کرد.
در این مرحله، بیشتر عملیات نظامی در شمال رودخانه اللیطانی (حدفاصل جنوب بیروت تا جنوب صیدا) انجام می شد و در جنوب این رودخانه بیشتر
فعالیت ها در زمینه سازماندهی و انتقال مهمات بود، بعضی از روستاهای این منطقه، محل اجتماعی و مراکز رهبری جنوب بود لذا می بایست آرامش
آنها حفظ شده و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل نسبت به آنها حساس نشوند.
حزب الله در ابتدای فعالیت مقاومت علیه ارتش اسرائیل، روش مسامحه و گذشت را در برخورد با افرادی که به گونه ای در ارتباط با ارتش اسرائیل بودند،
در پیش گرفت. زیرا در آن تاریخ، هدف حزب الله این بود که ثابت نماید ارتش اسرائیل دشمن است و نه دوست. علاوه بر این، در پیش گرفتن چنین
سیاستی نه تنها برای جذب داوطلبان مقاوم، بلکه برای تضمین و تداوم مبارزه با دشمن نیز امری لازم و ضروری برای حزب الله بود.
بدین ترتیب، حرکت نظامی حزب الله در قالب مقاومت اسلامی شکل گرفت بدون اینکه هویت سیاسی رزمندگان حزب الله مشخص گردد. رهبران مستقر
در بقاع، صلاح را در آن دیدند که تا قبل از شکل گیری کامل و تقویت مقاومت اسلامی، مصلحت در ان است که این مقاومت اعلان موجودیت نکرده و در
قالب جبهه مقاومت ملی اخبار عملیات خود را به اطلاع عموم برساند.
 

army



 

اعلام موجودیت مقاومت اسلامی


همان گونه که قبلا گفته شد، حزب الله از ابتدای شروع به فعالیت تا مدتها، به صورت مخفیانه عمل می کرد و هیچ بیانیه رسمی در مورد عملیات نظامی
خود علیه ارتش اسرائیل صادر نمی کرد. اشغال بخش وسیعی از خاک لبنان توسط اسرائیل، حضور نیروهای چند ملیتی، وجود دشمنان همچون ارتش
لبنان و نیروهای شبه نظامی مسیحی و حضور رقیبی همچون جنبش امل، باعث گردیده بود که حزب الله برای اجتناب از ضربه پذیری و نابودی زودرس، نه
از نظر سیاسی و نه از نظر نظامی اعلام موجودیت نکند و فعالیت های رزمندگان خود را تحت چتر جبهه مقاومت ملی انجام دهد. به همین خاطر،
بسیاری از گروه های چپ گرای لبنان و همچنین جنبش امل، بسیاری از موفقیت های نظامی حزب الله در جنگ با اسرائیل را به نام خود ثبت می کردند.
نمونه بارز این مطلب، موضوع عملیات شهاد طلبانه احمد قصیر در سال 1982 (1361) علیه مقر فرماندهی نظامی اسرائیل در شهر صور می باشد. حزب
الله تا مدتها هویت آن را اعلام ننمود و مسئولیت آن را بر عهده نگرفت. البته این عدم اعلام، نقش تعیین کننده ای در لو نرفتن مجموعه های نظامی در
جنوب لبنان داشت و اسرائیل را دچار سردرگمی کرده بود. به همین خاطر، در ماه های اولیه مقاومت نیروهای اسرائیل در مناطق اشغالی به دنبال یافتن
نیروهای فلسطینی و چپ بودند نه نیروهای اسلام گرا، زیرا از شکل گیری یک نیروی جدید، بی اطلاع بودند.
 

nasrollah


به تدریج، عنوان مقاومت اسلامی با هدف قرار گرفتن پایگاه های حزب الله به وسیله هواپیماهای اسرائیل و یا استفاده مزدوران اسرائیل از اتومبیل های
بمب گذاری شده در بعلبک، به صورت غیر رسمی به سر زبان ها افتاد. حمله هوایی اسرائیل به پایگاه حزب الله در بقاع(پایگاه جنتا) در این خصوص،
بسیار تاثیر گذار بود زیرا این حمله پس از حملات شهادت طلبانه به نیروهای چند ملیتی و اسرائیل در 1983 صورت گرفت و اسرائیل رسما اعلام نمود که
دلیل حمله هوایی به جنتا این بوده که «این پادگان، محلی برای آموزش و عملیات علیه ارتش اسرائیل بوده و مسئولیت قتل سربازان اسرائیل در صور بر
عهده آنان است».
به تدریج که تشکیلات و سازماندهی حزب الله و مقاومت(شاخه نظامی آن)، قوام لازم را پیدا کرد، حزب الله دریافت که باید هویت مقاومت اسلامی را
اعلام نماید زیرا کتمان این مسئله در واقع یک شمشیر دولبه بود. اگر چه مقاومت و حزب الله را از ضربات اسرائیل حفظ می کرد اما از نظر دستاوردهای
سیاسی، حزب را در حاشیه قرار می داد و عملاً گروه های دیگر در معادلات سیاسی نقش ایفا می کردند. لذا برای اولین بار به طور رسمی یک بیانیه
نظامی در 6 ژانویه 1984 (16/10/1362) با امضای مقاومت اسلامی منتشر گردید. نیاز حزب الله به داشتن اهرم های فشار سیاسی در صحنه داخلی که
خود را برای تضعیف و کاستن از حجم مقاومت آماده می کرد، باعث گردید تا حزب الله، موجودیت مقاومت اسلامی را رسماً اعلام نماید. حزب الله در اعلام
حضور «مقاومت اسلامی» در عرصه داخلی تاکید داشت که بروز اختلاف میان این حزب و جنبش امل و مسئله مبارزه با اشغالگری اسرائیل باعث گردید تا
مقاومت اسلامی از جبهه مقاومت ملی جدا شده و فعالیت مستقل داشته است. در واقع این تصمیم، گام اول ورود حزب الله به مبارزه سیاسی –
اجتماعی بود. اما با این حال، تا سال ها بعد، حزب الله هزینه و بهای این دوره مخفی کاری را پرداخت.
 

pirozi



 

حزب الله، نوک پیکان مقاومت


عقب نشینی اسرائیل، بزرگترین پیروزی سیاسی و نظامی برای حزب الله بود زیرا اگر چه بسیاری از گروه های چپ گرای لبنان ادعای مقاومت علیه
اشغالگر اسرائیل سر می دادند اما عملاً و علناً فقط حزب الله بود که تمام توان خود را مصروف این کار می کرد و آن گونه که ماگنوس رانستروپ پژوهشگر
نروژی می گوید: «حزب الله، نوک پیکان حملات مسلحانه ای را تشکیل می داد که در سال 1985 اسرائیل را به عقب نشینی به باریکه کمربند امنیتی
واداشت. دکتر نزار حمزه، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آمریکایی بیروت نیز در این خصوص می گوید:«... از سال 1984 تا زمان عقب نشینی
اسرائیل در سال 1985، حملات نظامی توسط مقاومت اسلامی که حزب الله آن رابه وجود آورده بود، انجام شد. حملات مقاومت اسلامی باعث شد تا
حزب الله به عنوان مسلط ترین عامل، در مجبور کردن نیروهای اسرائیلی به عقب نشینی به منطقه ادعاییشان که از سال 1978 اشغال شده است،
جلوه کند. بدین ترتیب از سال 1985، حزب الله تنها حزبی بوده که مبارزه علیه اسرائیل را رهبری می کرده است.»
این نقش بلامنازع حزب الله در عقب نشینی اسرائیل باعث گردید که روز بعد از خروج اسرائیل از شهر صیدا، در 16 فوریه 1985 (27/11/1363) سیل
جمعیت طرفدار حزب الله به وسیله صدها اتومبیل به طرف صیدا به حرکت در آید تا بر نقش حزب الله در آزاد سازی صیدا تاکید کند. امین جمیل، رئیس
جمهور وقت لبنان نیز از فرصت استفاده نموده و برای همگام نشان دادن خود با احساسات مردم، به شهر صیدا رفت. اما در آنجا تظاهرات گسترده
مردمی علیه وی انجام شد و مردم خواستار محاکمه او شدند.
پیروزی بزرگ حزب الله در آزاد سازی بخش وسیعی از جنوب لبنان، باعث گردید که آوازه این حزب از صحنه داخلی لبنان به خارج نیز گسترش یابد به
همین علت «نبیه بری رهبر جنبش امل و عضو کابینه وقت نیز خط مشی خود را در قبال اسرائیل تغییر داد. وی تا آن زمان معتقد بود که فقط از طریق
امضای یک موافقتنامه می توان اسرائیل را ترغیب به خروج از لبنان نمود اما عقب نشینی اسرائیل در سال 1985، نظر وی را این گونه تغییر داد: «از امروز،
هرگاه اسرائیل به یک دهکده در جنوب حمله کند، یک دهکده در منطقه الجلیل اسرائیل هدف قرار می گیرد». ورود بری به مرحله اقدامات جدی علیه
اسرائیل، یک دگرکونی در باور شیعیان سنتی و محافظه کار بود، اگر چه از نظر شیعیان رادیکال، اقدام بری نوعی سوار شدن بر موج بود.
به طور کلی، هر اندازه که حزب الله قدرت و نفوذ بیشتری در لبنان کسب می کرد، رهبری امل برای حفظ موقعیت خود به سمت رادیکالیزم و تندروی،
گرایش بیشتری پیدا می کرد. به همین خاطر ،جنبش امل برای اینکه جایگاه خود را در لبنان و به ویژه در جنوب از دست ندهد، برای ایفای نقش محوری
در هدایت عملیات مقاومت علیه اسرائیل، وارد عرصه مبارزه نظامی علیه اسرائیل گردید.
 

gift



 

اعلام موجودیت حزب الله


اگر چه پس از اعلام موجودیت مقاومت اسلامی، رزمندگان حزب الله در اواخر سال 1984 (پاییز 1363) به طور آشکار در بیروت حضور یافتند ولی باز هم
درباره رهبران و تشکیلات سیاسی، آنان، اطلاع چندانی منتشر نشده بود. سرانجام، همزمان با شروع عقب نشینی اسرائیل از شهر صیدا، حزب الله در
یک گردهمایی رسمی در 16 فوریه 1985(27/11/1363) با صدور یک نامه سرگشاده، هویت، استراتژی و برنامه ایدئولوژیک خود را برای اولین بار اعلام
نمود. در این گردهمایی که به مناسبت اولین سالگرد شهادت شیخ راغب حرب در حسینه شیاح در بیروت برگزار شده بود، سید ابراهیم الامین به عنوان
سخنگوی رسمی حزب الله، متن نامه سرگشاده را قرائت نمود. این نامه سرگشاده که در واقع کتابچه ای 48 صفحه ای بود، ضمن بیان هویت حزب الله،
دیدگاه های مختلف این حزب نسبت به مسائل گوناگون داخلی، منطقه ای و جهانی را توضیح می داد. این نامه سرگشاده در واقع ما نیفست سیاسی
حزب الله به شمار می آمد . صدور این نامه در حقیقت بیانگر دستاوردهای بزرگ حزب الله در اخراج کامل نیروهای چند ملیتی از لبنان و مجبور ساختن
اسرائیل به عقب نشینی یک جانبه و گسترده از بخش های عمده ای از جنوب لبنان بود.
تا قبل از صدور نامه سرگشاده حزب الله، اطلاع زیادی از این گروه در صحنه داخلی لبنان وجود نداشت و تنها حرکتی که حزب الله تا قبل از صدور نامه
سرگشاده خود به آن اقدام نمود، همان اعلام ظهور و موجودیت مقاومت اسلامی بود. اما پس از اعلام موجودیت، رهبران حزب از بقاع به بیروت آمدند و
شورای رهبری حزب در ضاحیه مستقر گردید. دلیل این جا به جایی این بود که ضاحیه بیروت هم به مناطق جنگی جنوب نزدیکتر بود و هم به
مراکز تصمیم گیری سیاسی در پایتخت.
معرفی یک روحانی به عنوان سخنگوی رسمی حزب الله و استقرار شورای رهبری حزب در ضاحیه، این موضوع را به تدریج واضح و آشکار ساخته که حزب
الله تحت رهبری یک شورای روحانی قرار داد. حضور یک شورای متشکل از روحانیون داخل ساختار حزب الله، جایگاه روحانیون شیعه ای را که در سال
1982 حزب الله را پایه گذاری کرده بودند، مشخص ساخت. «در آن مقطع، به استثنای حسین موسوی (ابو هشام) بقیه اعضای شورای رهبری حزب الله،
معمم وروحانی بودند.»
 

marcher


شیخ نعیم، قائم مقام فعلی دبیر کل حزب الله، در خصوص علل فعالیت غیر علنی حزب الله در مراحل اولیه خود می گوید:
«حزب الله تا سال 1985 تشکیلات واحد، منسجم و یکپارچه ای نبود که بتواند ابراز وجود نماید، لیکن ما بدون اینکه کسی از کار و فعالیت و یا ارتباط ما با
دیگران اطلاعی داشته باشد، به کار و فعالیت خود ادامه می دادیم. ما در آن مرحله نهال نوپا و ناتوانی بودیم، به طوری که اگر اعلام وجود می کردیم، از
پای در می آمدیم. این بود که تصمیم گرفتیم در لاک خود فرو رفته و از آن خارج نشویم. لیکن در این مرحله سعی داشتیم تا حرکت خود را تداوم بخشیم،
چنان که اگر کسی از ما به قتل برسد، شخصیت دیگری وجود داشته باشد که بتواند راه وی را ادامه دهد. علاوه براین، طبیعت و کیفیت تشکیلات ما
محرمانه بودن فعالیت ما را لازم و ضروری می کرد. اما در سال 1985 که نامه سرگشاده خود را منتشر کردیم، تعدادی از شخصیت های خود را در سطح
عمومی معرفی کردیم اما تعداد دیگری به حالت محرمانه باقی ماندند.»
پس از علنی شدن حزب الله، مقاومت اسلامی علاوه بر استمرار و ارتقای کیفیت مبارزه مسلحانه خود علیه اسرائیل، جای پای سیاسی مناسبی برای
خود یافت تا بدینوسیله از دستاورد ایثار رزمندگان خود محروم نشود، حزب الله از حالت صرفا امنیتی و کاملاً محرمانه خارج شد و حالت نیمه محرمانه پیدا
کرد، این تغییر وضعیت باعث گردید، که حزب الله و اسلامگرایان آماج حملات تروریستی آمریکا و اسرائیل قرار گیرند، اولین حمله از این نوع، سه هفته بعد
از صدور نامه سرگشاده حزب الله اتفاق افتاد،
در پایان این معرفی لازم به توضیح است، که شیخ راغب حرب شهید بزرگواری بود که جزو اولین موسسین و اولین دبیر کل حزب الله شناخته شد و پس از
چندی به شهادت رسید، پس از آن شهید حجه الاسلام سید عباس موسوی به سمت دبیر کل حزب الله شناخته شد. که او نیز همراه همسر و فرزندش
در حمله ناجوامردانه تروریستی رژیم اشغالگر قدس به شهادت رسید.

 

rahbar



و هم اکنون جناب حجه الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله سمت دبیر کلی حزب الله لبنان را به عهده دارد ( چندی پیش انتخابات برای مشخص
شدن دبیر کلی حزب الله بر پا شد که نتایج آرا حاکی از انتخاب مجدد نصر الله می باشد )، حزب الله در راه آزادی و رسیدن به اعتلای شیعه و لبنان
شهدای بی شماری را نثار نموده است انشاءالله در آینده نه چندان دور به تفصیل به بیان رشادت های بیشتری از این عزیزان می پردازیم.
برگرفته از سایت تبیان


به نام خدا

چند روزی بود برای زیارت به مشهد رفته بودیم و موفق نشدم که وبلاگ را به روز کنم

جای شما خالی خیلی خوش گذشت

الان هم امتحانهای پایان ترم شروع شده                  امیدوارم بعد از امتحانها بتوانم بیشتر بنویسم

التماس دعا


خبر جدید!

شماره های 12 و 13 نشریه ی هفت قفل _نشریه ی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)_ منتشر شد چنانچه مایل به تهیه ی این نشریه هستید می توانید با بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) تماس بگیرید


پیام تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی به جنبش دانشجویی

بسم ا. . . الرحمن الرحیم
جوانان و دانشجویان عزیز! در این گردهمائی دانشجویی مجموعه های متعددی از دانشجویان شرکت کرده اند. این نقطه روشن دیگری است که جذابیت طبیعی  گردهمائیهای دانشجویی را مضاعف می سازد . 
دانشجوی متعهد و آگاه از پیش از انقلاب تا کنون همواره در جستجوی مهمترین مسائل جاری کشور بوده است . او با انگیزه ی آگاهی و نشاطی که لازمه  محیطهای دانشجویی است ، در پی آن است که آرمانهای والا و تعهدآور خود را در پیگیری اینگونه مسائل جستجو کند و در راه تحقق آن گام نهد . این نیز خصوصیت طبیعی دیگری برای محیطهای دانشجویی است .
" امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور مسئله ی  عدالت است . "
دانشجوی جوان اگرچه خود برخاسته از قشرهای مستضعف جامعه هم نباشد ، به عدالت اجتماعی و پرکردن شکافهای طبقاتی به چشم یک آرزوی بزرگ و بی بدیل می نگرد . این احساس و انگیزه در دانشجو ، پر ارج و مبارک است و می تواند پایه قضاوتها و برنامه های عملی او برای حال و آینده باشد. 
اگر عدالت ـ عدالت واقعی و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت- آرزو و آرمان و هدف برنامه ریزیهاست ، پس باید هر پدیده ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد.
مسابقه رفاه میان مسؤولان ، بی اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامه ریزان ، ثروتهای سربرآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند ، هزینه کردن اموال عمومی در اقدامهای بدون اولویت و به طریق اولی در کارهای صرفا تشریفاتی ، میدان دادن به عناصری که زرنگی و پررویی آنان همه گلوگاههای اقتصادی را به روی آنان می گشاید ، و خلاصه پدیده ی بسیار خطرناک انبوه شدن ثروت در دست کسانی که آمادگی دارند آن را هزینه کسب قدرت سیاسی کنند و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسی اضعاف آنچه را هزینه کرده اند گرد می آورند . 
اینها و امثال اینها آن نقطه های استفهام برانگیزی است که هر جوان معتقد به عدل اسلامی ، ذهن و دل خود را به آن متوجه می یابد و ازکسانی که مظنون به چنین تخلفاتی شناخته می شوند پاسخ   می طلبد و همچنین در کنار آن ازدولت و مجلس و دستگاه قضایی ، عملکرد قاطعانه برای ریشه کن کردن این فسادها را مطالبه می کند .
امروز این مهمترین و مطرح ترین مساله ی کشور ماست و نسل جوان دانشجوی متعهد و مؤمن نمی‌تواند نسبت به آن بی تفاوت بماند .  توفیقات همگان را ازخداوند متعال خواستارم .          
والسلام علیکم و رحمه ا...
سید علی خامنه ای - 6/8/81


و کسی گفت بخسبید فرج در پیش است!

 

و کسی گفت چنین گفت:سفر سنگین است
باد با قافله دیری است که سر سنگین است
گفت:با زخم جگرکاه قدم باید سود
بر نمکپوش ترین راه قدم با ید سود
گفت: ره خون جگر می دهد امشب همه را
آ ب در کاسه سر می دهد امشب همه را
سایه ها گزمه مرگند،زبان بربندید
بار-دزدان به کمینند-سبکتر بندید
مقصد اهسته بپرسید، کسان می شنوند
پر مگویید که صاحب قفسان می شنوند
گردباد است که پیچیده به خود می خیزد
از پس گردنه کوه احد می خیزد
نه تگرگ است،که آتش زفلک می جوشد
وز خشکای لب رئد، نمک می جوشد
زنده ها از تف لبسوز عطش ، دود شده
مرده ها در نفس باد، نمکسود شده
دشت سر تا قدم از خون کسان رنگین است
و کسی گفت، چنین گفت:سفر سنگین است
×××
خسته ای گفت که زلریم، زما در گذرید
هفت سر عائله داریم زما درگذرید
گفت ؛ گفتند و شنیدم که گذر پر عسس است
تا نمک سود شدن فاصله یک جیغ رس اشت
چیست واگرد سفر جز دل سرد آوردن؟
سر بی دردسر خویش به درد آموردن
پای ازاین جاده بدزدید کهمه در پیش است
فتنه مادر فولاد زره در پیش است
پای از این جاده بدزدید ،سلامت این است
نشنیدید که گفتند سفر سنگین است؟
×××
و چنان رعد شنیدم که دلیری غرید
نه دلیری ،که از این بادیه شیری غرید
گفت:فریاد رسی گر نبود ،ما هستیم
نه بترسید،کسی گر نبود ،ماهستیم
گفت :ماییم ز سرتا به شکم محو هدف
خنجری داریم بی تیغه وبی دسته به کف
نصف شب خفتن ما ،پاس دهی های شما
بعد از ان پاس دهی های شما خفتن ما
الغرض ماییم بیدار دل و سر هشیار
خنجر از کف نگذاریم،مگر وقت فرار…
×××
وکسی گفت : بخسبید ،فرج در پیش است
کربلا را بگذارید که حج در پیش است
گقت:ایام برات است، مبادا بروید
وقت ذکر و صلوات است ،مبادا بروید
گفت :ما از حضراتیم ،به ما تکیه کنید
مستجاب الدعواتیم،به ما تکیه کنید
گفت:جنگ وجدل از مرد دعا مپسندید
ریگ در نعل فرو هشته ما مپسندید
بنشینید که آبی ز فراتی برسد
شاید از اهل کرم خمس زکاتی برسد
سفره باید کرد …اما علم رفتن را
روضه باید خواند تا آب برد دشمن را
×××
الغرض در همه قافله یک مرد نبود
یا اگر هم بود ،شایسته ناورد نبود
همه یخ های جهان را،همه را سنجیدیم
مثل دل های فرو مرده ما سرد نبود
رنج اگر هست ،نه از جاده،که از ماندن هاست
ور نه سر باخته را زحمت سر درد نبود
آه از آن شب ،شب عصیان ،که در این تنگ آباد
غیر آواز گره خورده شبگرد نبود
آه از آن پیکار ،کز هیبت دشمن ما را
طبل و سرنا و رجز بود وهماوردنبود
یادگار ـآن علم سوخته ـرا گم کردیم
آخرین آتش افروخته را گم کردیم
در هفتاد رقم بتکده وا شد از نو
چارده کنگره طاق ،بنا شد از نو
آنچه آن پیر فروهشت ،جوانان خوردند
گله را گرگ ندزدید ،شبانان خوردند
بس که خمیازه گران گشت،وضو باطل شد
جاده هم از نفس خسته ما منزل شد
باز ماییم و قدم سای به سر گشتن ها
مثل پژواک،خجالتکش برگشتن ها
از خم محوترین کوچه پدیدار شده
«و به خال لبت ای دوست !گرفتار شده »
یا محمد!نفسی سوخته در دل داریم
آتشی سرخ وبرافروخته در دل داریم
یا محمد !شرر آلوده عصیان ماییم
تشنه تر ،خشکتر از ریگ بیابان ماییم
یا محمد! همه جز پوچی تکرار نبود
چارده قرن علم بود و علمدار نبود
یا محمد!شب طوریم،بر آی از پس ابر
چشمراهان ظهوریم ،برآی از پس ابر
×××
و کسی گفت،چنین گفت:کسی می آید
«مژده ای دل !که مسیحا نفسی می آید»
ما یقین داریم آن سوی افق مردی هست
مرد اگر هست ،بدانید که ناوردی هست
ما نه مرداب ،که جوییم ،بیا برگردیم
و نمک خورده اوییم، بیا برگردیم
نه در این کوه ،صدای همگان خواهد ماند
آنچه در حنجره ماست ، همان خواهد ماند
خسته منشین که حدیبیه حنیینی دارد
عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد
دشنه بردار که بر فرق کسان باید گفت
و قفس بر صاحب قفسان باید کوفت
هرزه هر بته که رویید ،به داسش بندیم
گرد خود هر که بچرخد ،به خراسش بندیم
سفر دشت غریببی است ،نفس تازه کنیم
آخرین جنگ صلیبی است ،نفس تازه کنیم
زخم وامانده خصم است و نمکدان شما
«ای جوانان عجم!جان منوجان شما»
کوه از هیبت ما ریگ روان خواهد شد
و کسی گفت،چنین گفت:چنان خواهد شد
شمع این مرقد اگر هست، همین مارا بس
مذهب احمد اگر هست،همین مارا بس

گزیده ادبیات معاصر ـ محمد کاظم کاظمی


مسجد مرکز سیاست اسلام است

 

مسجد در نگاه امام و رهبری :  آن اسلامی که به درد جامعه نرسد و آن اسلامی که به درد حکومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوی است. اسلام منزوی در مساجد بود با اسم اسلام، اسلام را منزوی کردند در چهار دیوار مساجد، مساجد بی تحرک. این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم(ص) مرکز جنگ‌ها و مرکز سیاست‌ها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده . اینطور نبوده است که در مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد ، مسائل سیاسی‌اش بیشتر بوده . هر وقت میخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را برای جنگ‌ها ، از مسجد شروع می کردند این امور را مع‌الاسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنی بعد از یک مدتی تا زمان ما مساجد یک مساجدی شده بود که اسلام در آنجا محکوم میشد.
 محکوم کردن اسلام به این نیست که یک کسی بگوید من اسلام را محکوم می کنم، محکوم کردن اسلام به این است که آن چیزی که اسلام می خواهد در مسجد زیر پا گذاشته بشود . اسلام می خواهد که مردم آگاهانه برای مصالح خودشان ، برای مصالح مسلمین در آنجا فعالیت بکنند
صحیفه نور  جلد:18  صفحه:67  تاریخ سخنرانی:26/5/62    
 
    در صدر اسلام هم مساجد چنین وضعی داشتند که اجتماعات وسیله ای بودند برای رفع گرفتاری های مسلمین و تصمیم گیری در مقابله با دشمنان اسلام در صدر اسلام، هر وقت مسلمین می خواستند به جنگ عزیمت کنند ، از مساجد تجهیز می شدند و هر وقت که کار مهمی داشتند، در مساجد آن را مطرح ساخته و درباره مسائل سیاسی به بحث و گفتگو می نشستند و ما باید این محتوای عظیم را بازگردانیم و اهتمام به امور مسلمین داشته باشیم و اهتمام به امور مسلمین ، تنها مساله گویی نیست، علاوه بر آنها، امور سیاسی و اجتماعی و سایر گرفتاری های مسلمین است که هر کس به آنها اهتمام نکند مسلمان نیست و شما باید بر تمام امور مسلمین نظارت داشته باشید و سعی کنید که مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشید که عزلت و کناره گیری در اسلام نیست و این امر در یکی از طوایف غیر مسلمین بوده است که متاسفانه در بعضی از جوامع اسلامی رسوخ کرده الحمدلله تحول بزرگی در ملت ما پدید آمده است 
صحیفه نور  جلد:17  صفحه:53  تاریخ سخنرانی:22/7/61                   

 

مسجد مرکـز قیـام للّه

مسجد ، نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزیز اسلامی ما ، بلکه در نقاط مختلف عالم و در طول تاریخ ، منشا آثار بزرگ و نهضتها و حرکات اسلامی بزرگی شده است . قیام مردم کشورهای شمال آفریقا که مسلمان هستند – مثل کشور الجزایر و دیگر کشورهایی که سالها در زیر سلطه‌ی نظامی استعمار فرانسویها بودند – از مساجد  شروع شد ، که به پیروزی هم رسید و کشورها استقلال پیدا کردند . انقلاب در این کشورها هم ، آن روزی رو به شکست رفت و دوباره ملتها استقلال خودشان را از دست دادند که رابطه‌ی خود را با مساجد و با دین و ایمان  مساجد قطع کردند .
در صدر اسلام هم ، در زمان نبی مکرم اسلام ( صلی ا… علیه و آله و سلم ) و همچنین در زمان حکومت با برکت امیرالمومنین ( علیه الصلاه و السلام ) ، مسجد مرکز همه‌ی تصمیم گیریهای مهم و کارهای بزرگ بود. نمی‌خواهیم از لحاظ وضع زمان ، مسجد امروز را به مسجد کوفه‌ی زمان امیرالمومنین تشبیه کنیم ؛ زیرا اقتضاهای هر زمان متفاوت است. به طور کلی مسجد به عنوان یک پایگاه دین، عبودیت . معرفت ، می‌تواند برای جوامع اسلامی منشا و سر آغاز حرکت بزرگ و برکات ماندگار باشد .
یکی از علل پیروزی این انقلاب مبارک در ایران اسلامی – و یا لااقل سهولت این پیروزی – این بود که مردم به مساجد اقبال پیدا کردند؛ جوانها مساجد را پر کردند و علمای اعلام، مساجد را به عنوان مرکزی برای تعلیم ، تربیت، روشنگری افکار و اذهان ، مورد استفاده قرار دارند و مسجد ، مرکزی برای حرکت ، آگاهی، نهضت و افشای اسرار زمانداران فاسد و خودفروخته‌ی رژیم طاغوت شد . در دوره‌ی مشروطیت هم همین طور بوده است ؛ در دوره‌ی ملی شدن صنعت نفت هم تا حدودی همین طور بود ؛ در زمان انقلاب هم که این مساله ، به حد اعلا رسید .
ملت ایران باید مساجد را مغتنم بشمارند؛ پایگاه معرفت و روشن بینی و روشنگری و استقامت ملی به حساب بیاورند . اگر کسی خیال کند که در مسجد ، فقط چند رکعت نماز می‌خوانند و بیرون می‌آیند و این چه تاثیری دارد ، خطا است . این طور نیست ؛ اولا اگر همان چند رکعت نماز هم با چشم بصیرت نگاه شود ، خود نماز که به زبان مشرع مقدس نماز و اذان ، خیر العمل و فلاح است ، مایه‌ی برکات زیادی می‌شود . نماز یک ملت را به قیام ا… وادار می‌کند . نماز انسانها را از فساد دور و به خلوص و فداکاری نزدیک می‌کند.